حس غریب

۴ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۵ ثبت شده است

فعلا..

آقا خلاصه که دعا بفرمایین

خیلی محتاجیم

خیلی

به جان خواجه و حق قدیم و عهد درست

که مونس دم صبحم دعای دولت توست

۲۴ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۴۲ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سجاد ب.س

۱۷ امین ۱۶

ولدی من باب تفعل

۱. این ۲۴ ساعت

توی این ۲۴ ساعت، خدا یه جورایی خواست بهم بفهمونه، دیگه چی میخوای، ببین چقد هواتو داریم، ببین...

با اسم کوچیک صدام زد

فک کن توی یه جماعتی داری میری

یهو یه صدا میاد با یه لحنی میگه : سجاااد؟

یه جوری که انگار نمیشناسه منو.. چه حسی..

دستتاتو حس کردم. نه،

مستقیما لمس کردم...

اعوذ باالله از تعریفایی که مانع ترقیم میشه

آره، ولی نه

دیگه هیچی مانعم نیست.

شعری که #سید گفت یادم اومد دوباره :

قصه این است چه اندازه کبوتر باشی..

۲. توی این ۲۴ ماه 

فقط میتونم بگم مثه مراحل تصفیه آب

نخندین

من دارم گریه میکنم

بدیام رفت، بجاش خوبیا اومد

این خوبیا خدا کنه خوبیایی باشه که مانع نفوذ بدی بشه.

شرمندم

نمیدونم چیکار کنم... 

میدونم..

عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی

عشق داند که در این دایره سرگردانند

.

در نظر بازی ما عاقلان بی خبرانند...

ماشینیم که کیلومترش صفر شده..

شب قدر..

۱۶ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۴۱ ۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
سجاد ب.س

نور

توی آشپزخونه بودم

چراغو خاموش کردم

غافل از اینکه چراغای پذیرایی هم خاموشه

ولی یکم توی تاریکی جلو رفتم

جلو رفتم

فهمیدم چراغ اتاقم روشنه

خیلی فاصله داشتم تا اتاق

ولی روشناییش منو به سمت خودش

هدایت می کرد...

#هیچ_چیز_یهو_یی_نیست!

۰۹ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۵:۱۵ ۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
سجاد ب.س

به کسی فاش نگردد..

به لطف و حسن تو کس را ندیدم

ز هجران و غریبی بازگشتم...

.

یا اول الاولین

و یا آخر الآخرین...

۰۷ ارديبهشت ۹۵ ، ۰۶:۱۸ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س