حس غریب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تغییر» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ق.ظ سجاد ب.س
... از صفر

... از صفر

یا کریم..

    یه مقداری بیش از حد دارم کم کاری میکنم. با توجه به این که می دونم دارم کم کاری می کنم و باز کم کاری می کنم، این وضعیت فایده نداره. این جوری به جایی نمیرسم. این که می دونم باید فلان کتاب رو بخونم ولی نمی خونم، این که می دونم نباید کار بی فایده رو انجام بدم و انجام میدم، یا این که توی بعضی کارها یه جورایی خواسته های نفسم رو قاطی می کنم با کار های مفید و افعالی که لازمه رشده. یا این که میدونم به جایی نمی رسم و خودم رو سرگرم میکنم.

    یاد یه نده خدایی افتادم که می گفت : رنگ این سقف همزمان نمیشه هم سیاه باشه هم سفید. به محض این که ناخالصی وارد اعمال بشه، دیگه اون اعمال رنگ سیاهی و طبیعتا تباهی به خودش می گیره. الآن که دارم به حرف ها و پست های قدیمم نگاه می کنم می بینم ۲۰ درصد از کارهایی که قول دادم رو فقط انجام دادم. هر چند که این جا هم درگیری های وقت گیر اخیر رو بهانه میکنم. واسه همین یه تصمیم جدی گرفتم:

   به این نتیجه رسیدم که پایه های ایمانم ضعیف بسته شده. میخوام از پایه شروع کنم. لازمه رسیدن به طبقه بالا، رد شدن از پله آخره، لازمه رسیدن به پله آخر رد شدن از پله قبلیشه، ...... ،لازمه رسیدن به پله دوم، رد شدن از پله اوله. ولی من از خودم انتظار دارم که بتونم یا یک قدم، صد تا پله رو رد کنم. خوب مسلما به هیچ وجه من الوجوههی به نتیجه نمی رسم. میخوام از این به بعد روی مسائل کوچیک کار کنم و مسائلی که همه واسش یه جواب کلی دارن، ولی قانع کننده نیست و نمی تونه جلوی میل انسان به سمت هوای نفس رو بگیره.

    بعضی وقتا ما ها درگیر یه مسائلی میشیم یا مشکلاتی در اخلاقمون وجود داره که خودمون از اون بی خبریم و در عین حال فکر می کنیم داریم مسیر درست رو طی می کنیم. این جاست که یه دوست خوب میتونه خیلی کمک حالمون باشه و ما رو از طی مسیر جهالت و پوچی منع کنه. واسه همین وقتی دوستی رو شناختیم و رفیق شدیم و عشق و محبت اهل بیت @ جاری ساز عقد اخوت بینمون شد، برای رسیدن به معشوق، کم کاری، بهانه گیری، جهالت و کلاه گذاشتن سر خودمون ما رو به هیچ جا نمی رسونه. وای به حال من که وسیله طی مسیر هست اما نفسم پیاده رفتن رو بهم زیبا جلوه میده.

یا بفرمـــا به سرایم
      یا بفرما، به ســـر آیم

قرضم وصل تو باشد
      چه تو آیی چه من آیم

۲۵ شهریور ۹۴ ، ۰۷:۰۳ ۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد ب.س

بسه

دیگه بسه، خسته شدم از گریه هایی که نیتشون عوض شده. همیشه از خدا متشکرم که مشکلات رو جلوی پام گذاشت. مشکلات پلی بود که مسیر برگشت رو بهم نشون بده. ولی دیگه حالا که فهمیدم چه خبر بوده. باید بکشم بیرون از آه و ناله هایی که به خاطر رفع شدن مشکلمه، دعای دستی که آرزوش رفع مشکل و صبر عطا کردنه...

دیگه بسه. 

حالا که تغییر کردم باید وظیفم رو بشناسم. ماها همه مثه یه راننده ایم. دنیامون ماشینه و جاده زندگیمون. ما ها مسئولیم نسبت به هم. چون همه رانندگی بلد نیستن. همیشه باید تلاش کنیم که همه مسیر رو مستقیم برن. تلاش کنیم اگه راه رو پیدا کردیم و چاله رو دیدیم به بقیه هم بگیم اینجا چالست.

الآن فهمیدم اونی که میگفتم هر چی کشیدم از مسلموناست اشتباهه. چون ملاک هام واسه شناخت مسلم مضخرف بود، چه برسه به مؤمن. خدا خیرش بده که گفت : "نشانه ی مسلمون بودن، عبادت نیست، عبودیته"

والسلام، فقط بگم که وقت کمه و اگه فک میکنی دیگه ازت گذشته و سنت خیلی بالا رفته، بدون که هیچ وقت دیر نیست. ولی این به این معنا نیست که بگی از فردا عوض میشم. فردا که خنده داره، خیلیا گفتن یه ساعت دیگه. ولی بعدش ....

۲۴ ارديبهشت ۹۴ ، ۰۷:۰۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س

همین حالا تغییر میکنم...

تغییر - حس غریب

آسمان را به ریسمان بردند        آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند        مادرم داد زد بمان، بردند

بازوی مادرم سپر اما....


بسم الله، سلام مجدد،

من از همین الآن که نه ولی از چند روز پیش تغییر کردم و تصمیم گرفتم که تغییر کنم. من از اون آدمایی بودم که میگفتن از فردا صبح دیگه شروع میکنم به تلاش کردن و انجام دادن یه کاری، حالا از درس خوندن بگیر برو تا انجام دادن کار مردم، سر زدن به کسی و ... ولی هیچ باز هم همون فردا رو مینداختم واسه پس فردا. با این که میدونستم که کارم اشتباهه ولی تنبلیم یا به عبارتی گشادیم! اجازه نمیداد، دیگه کلا اعتیاد به خیلی چیزا رو گذاشتم کنار و در حد نیاز و به اندازه برای بعضی از کارا وقت میذارم. اولین کار اینه که در لحظه آینده دور و نزدیک رو بررسی کنیم و در کارها اولویت بندی کنیم. مثلا من امتحان دارم و میدونم که اگه الآن درس نخونم دیگه نمیتونم جبران کنم و بهتره که الآن درس بخونم و باید مثلا برای کسی کاری رو انجام بدم. درسته که هر دو کار مهمه، ولی یکی رو میشه جبران کرد ولی دیگری رو نه، یا به عبارتی جبران یکی سخت تر از دیگریه. همونطور که همیشه گفتم : گاهی یه جمله، یه سلام، یه دست دادن، یه نگاه و ... میتونه مسیر زندگی انسان رو تغییر بده و اصلا دنیا و اتفاقاتی که درش میفته وابسته به همین رفتار های کوچیک و کم ارزشه، که وقتی زمان میگذره میفهمیم که چقدر تاثیر گذار بوده. من هم ۲ تا جمله دیدم و شنیدم که میدونم اینا رو خدا جلوی پام گذاشته که شاید من دست از علافی و کارای بیهوده ور دارم و به خودم بیام : 

۱- عیب تو آنگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد پنهان است

۲- دو پسر تقریبا هم سن توی یه خانواده زندگی میکردن که پدری بد اخلاق و بد رفتار داشتن و خلاصه اوضاع زندگیشون خیلی خراب بود، به هر دو تا گفتن که : برنامه درسیتون چطوره، اولی گفت : من بابام خیلی رو درسام تاثیر گذاشته و دومی هم گفت : بابام خیلی رو درسام تاثیر گذاشته ، آره ، هر دو تا یه جمله گفتن با این تفاوت که اولی به همین خیال و بهانه و دلیلِ تراشیده شده به هیچ جا نرسید و یکی مثه باباش شد ولی دومی حرفش ادامه داشت و گفت : من میخوام تلاش کنم که مثه بابام نشم، و نشد و الآن در بهترین دانشگاه ایران در حال درس خوندنه.... هر دو تا در یک موقعیت بودن ولی این کجا و آن کجا

پس من باخودمم این جمله رو و میگم : دست از بهانه گیری ور دار، آینده مثه نوک یه ساختمونه، که اگه پِی اون رو درست نریزیم، برجی در کار نیست، و هر چه قدر که بخوایم برج بلند تری داشته باشیم باید تلاش بیشتری بکنیم و مصالح زیادی به کار ببریم ....

همین...

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س
چهارشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ سجاد ب.س
سال نو، بهانه ی نو شدن!

سال نو، بهانه ی نو شدن!

سال نو رو با این که دیره ولی به همتون تبریک میگم و ایام فاطمیه رو هم که گفت تسلیت.

یه دوستی میگفت : تا وقتی تصمیم به تغییر خودتون نگیرید بهار نمیاد، ولی من میگم بهار میاد تا به آدم یه انرژی جدید بده یه سلام جدید به خودمون و همه. بهار میاد ولی تغییر تا وقتی انجام میشه که انرژی اطرافمون رو دریافت کنیم و با حس و حال جدید برای آینده ای بهتر تلاش کنیم. یه بنده خدایی میگه : جوری زندگی کنین که اگه در آینده فرزندانتون به یاد عشق و محبت و صفا و صمیمت افتادن یاد شما بیفتن...

این بهترین دعاست. و البته سعی کنیم خودمون رو برای ظهور آقا آماده کنیم و به دیگران کاری نداشته باشیم که چیکار می کنن، بزودی یه ویدیو از سخنرانی رهبر براتون میذارم... (: سالی خوبی داشته باشین

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۳۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد ب.س
يكشنبه, ۱۰ اسفند ۱۳۹۳، ۰۳:۵۶ ب.ظ سجاد ب.س
تغییر

تغییر

تغییر - حس غریب

 توی بیشتر سخنرانی ها مهم نیست که مخاطب حرف گوینده ما باشیم یا نه، مهم اینه که ما خودمون رو مخاطب قرار بدیم.


خیلی ها از خیلی افراد اطرافشون تا سطوح وسیع تر انتقاد میکنن. به نظرم انسان باید اول از همه خودش مسیر درست رو بره و شروع کنه به تغییر و بعد شروع به انتفاد کنه. سر کلاسی بودم، استاد تمام مدت کلاس رو به انتقاد کردن از دیگران کرد و من همیشه برام سوال بود که چه فایده ای داره این حرف ها. سوالم رو پرسیدم، استاد گفت : وقتی من و شما نمیتونیم رفتارمون رو عوض کنیم و سعی کنیم هر روز ضعف های خودمون رو برطرف کنیم و غرورمون رو بشکنیم، از این ها چه انتظاری دارین. شمایی که هر روز همه جا میشینی و از این و اون انتقاد میکنی. تا حالا دقت کردی که چرا با زیر دستات بد رفتار میکنی، تا حالا شده که حداقل سعی کنی نصف زمان کاریت مثلا توی اداره رو مفید کنی، تا حالا شده فکر کنی که چرا داری از بیت المال استفاده شخصی میکنی، فکر کردی که چرا کم فروشی یا گرون فروشی میکنی، تا حالا فکر کردی که چرا سعی نمیکنی نونت حلال باشه. تا حالا اصن غرورت رو زیر پا گذاشتی و حتی تونستی یه عذر خواهی ساده بکنی. بیاین با هم که نه با خودمون رو راست باشیم. بیاین از همین امروز یه قدم برای کم کردن کارای بد و انجام کارای خوب و کمک به همدیگه ورداریم. بیاین قبول کنیم که مال دنیا جز با خوشحال کردن دیگران نمیتونه هیچ فایده ای برای آخرت ما داشته باشه. بیاین همیشه از دیگران به خاطر حتی یه کمک کوچک تشکر کنیم، چون هیچ چیز بیش تر از تشکر روابط آدما رو خوب نمیکنه. مطمئن باشین اگه همین کسایی که الآن باعث شدن که اوضاع زندگی مردم خراب تر بشه اگه همین کارای ساده رو میکردن الآن وضع خیلی بهتر بود.

۱۰ اسفند ۹۳ ، ۱۵:۵۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س