حس غریب

۳ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

همین حالا تغییر میکنم...

تغییر - حس غریب

آسمان را به ریسمان بردند        آسمان را کشان کشان بردند

پیش چشمان دیگران بردند        مادرم داد زد بمان، بردند

بازوی مادرم سپر اما....


بسم الله، سلام مجدد،

من از همین الآن که نه ولی از چند روز پیش تغییر کردم و تصمیم گرفتم که تغییر کنم. من از اون آدمایی بودم که میگفتن از فردا صبح دیگه شروع میکنم به تلاش کردن و انجام دادن یه کاری، حالا از درس خوندن بگیر برو تا انجام دادن کار مردم، سر زدن به کسی و ... ولی هیچ باز هم همون فردا رو مینداختم واسه پس فردا. با این که میدونستم که کارم اشتباهه ولی تنبلیم یا به عبارتی گشادیم! اجازه نمیداد، دیگه کلا اعتیاد به خیلی چیزا رو گذاشتم کنار و در حد نیاز و به اندازه برای بعضی از کارا وقت میذارم. اولین کار اینه که در لحظه آینده دور و نزدیک رو بررسی کنیم و در کارها اولویت بندی کنیم. مثلا من امتحان دارم و میدونم که اگه الآن درس نخونم دیگه نمیتونم جبران کنم و بهتره که الآن درس بخونم و باید مثلا برای کسی کاری رو انجام بدم. درسته که هر دو کار مهمه، ولی یکی رو میشه جبران کرد ولی دیگری رو نه، یا به عبارتی جبران یکی سخت تر از دیگریه. همونطور که همیشه گفتم : گاهی یه جمله، یه سلام، یه دست دادن، یه نگاه و ... میتونه مسیر زندگی انسان رو تغییر بده و اصلا دنیا و اتفاقاتی که درش میفته وابسته به همین رفتار های کوچیک و کم ارزشه، که وقتی زمان میگذره میفهمیم که چقدر تاثیر گذار بوده. من هم ۲ تا جمله دیدم و شنیدم که میدونم اینا رو خدا جلوی پام گذاشته که شاید من دست از علافی و کارای بیهوده ور دارم و به خودم بیام : 

۱- عیب تو آنگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد پنهان است

۲- دو پسر تقریبا هم سن توی یه خانواده زندگی میکردن که پدری بد اخلاق و بد رفتار داشتن و خلاصه اوضاع زندگیشون خیلی خراب بود، به هر دو تا گفتن که : برنامه درسیتون چطوره، اولی گفت : من بابام خیلی رو درسام تاثیر گذاشته و دومی هم گفت : بابام خیلی رو درسام تاثیر گذاشته ، آره ، هر دو تا یه جمله گفتن با این تفاوت که اولی به همین خیال و بهانه و دلیلِ تراشیده شده به هیچ جا نرسید و یکی مثه باباش شد ولی دومی حرفش ادامه داشت و گفت : من میخوام تلاش کنم که مثه بابام نشم، و نشد و الآن در بهترین دانشگاه ایران در حال درس خوندنه.... هر دو تا در یک موقعیت بودن ولی این کجا و آن کجا

پس من باخودمم این جمله رو و میگم : دست از بهانه گیری ور دار، آینده مثه نوک یه ساختمونه، که اگه پِی اون رو درست نریزیم، برجی در کار نیست، و هر چه قدر که بخوایم برج بلند تری داشته باشیم باید تلاش بیشتری بکنیم و مصالح زیادی به کار ببریم ....

همین...

۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۳۱ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س
جمعه, ۲۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۸:۳۲ ق.ظ سجاد ب.س
مسلمانی کجا رفت ...

مسلمانی کجا رفت ...

حضرت فاطمه(س) - حس غریب

اول میلاد خضرت زهرا (س) و روز مادر (زن) رو به همتون مخصوصا خانوما تبریک میگم....

خانه پرگندم و یک جو نفرستاده به گور           برگ مرگت چو غم برگ زمستانی نیست
 ببری مال مسلمان و چو مالت ببرنـــد          بانگ و فریاد برآری که مسلمانی نیست

فاز ۱ ـ ما که دیگه از چشم یاری داشتن به اطرافیان و امید به اونا کشیدیم بیرون، ولی هنوز زنده ایم خدا را شکر، البته شاید وقتی نقطه این جمله رو بذارم حتی فرصت ارسال پست رو نداشته باشم. خدا رو شکر، این مشکل ماست که مسیر رو برعکس میریم و وقتی که دیگه در هر خونه ای رفتیم و تشنه اومدیم بیرون، ته کوچه مسجد رو دیدیم.... خدا رو شکر وقتی که خیالت راحت باشه که هیچکی بهت کمک نمیکنه و طبیعت دنیا همیشه واست اتفاق میفته که همه به فکر منافع دنیوی خودشون هستن و با این که میدونن خدا هیچ کاری رو بی پاداش و جزا نمیذاره باز هم به خودشون نمیان، دیگه برای تشکر و ابراز نیاز و عبادتش هم که شده دعا میکنی که یه مشکل دیگه هم برامون پیش بیاد که بتونیم اول بریم در خونه ائمه و از اونا بخوایم که سفارش ما رو به خدا بکنن. الآن که اینو گفتم واقعا خودم هم فهمیدم که دارم چیزی میگم که حتی ۱ در ۷۰ میلیون هم شاید اتفاق نیفته. آخه کی میاد از خدا بخواد که امتحانش کنه و یه سری مشکل و موقعیت سخت جلو پاش بذاره. ولی توی دنیایی که خیلیا اسم مسلمون دارن ولی فقط باعث بدنام شدن اسلام ان (هر چند که (نا) مسلمون بد، از بد بودن اسلام نیست) و باعث میشن که کسایی که میخوان مسلمون بشن و توبه کنن مسیرشون رو عوض نکنن و فک میکنن چون حرم میرن، نماز میخونن، پیشونیشون پینه بسته، روضه میرن و روزه میگیرن مسلومنن، بهترین چیزایی که خدا میتونه به اونا بده تا شاید به خودشون بیان امتحانای الهی و بعضی از مشکلاته که البته آخرش به سعادت ختم میشه.
خیلی موضوع بیچیده شد،
....
ادامه مطلب...
۲۱ فروردين ۹۴ ، ۰۸:۳۲ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
سجاد ب.س
چهارشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ب.ظ سجاد ب.س
سال نو، بهانه ی نو شدن!

سال نو، بهانه ی نو شدن!

سال نو رو با این که دیره ولی به همتون تبریک میگم و ایام فاطمیه رو هم که گفت تسلیت.

یه دوستی میگفت : تا وقتی تصمیم به تغییر خودتون نگیرید بهار نمیاد، ولی من میگم بهار میاد تا به آدم یه انرژی جدید بده یه سلام جدید به خودمون و همه. بهار میاد ولی تغییر تا وقتی انجام میشه که انرژی اطرافمون رو دریافت کنیم و با حس و حال جدید برای آینده ای بهتر تلاش کنیم. یه بنده خدایی میگه : جوری زندگی کنین که اگه در آینده فرزندانتون به یاد عشق و محبت و صفا و صمیمت افتادن یاد شما بیفتن...

این بهترین دعاست. و البته سعی کنیم خودمون رو برای ظهور آقا آماده کنیم و به دیگران کاری نداشته باشیم که چیکار می کنن، بزودی یه ویدیو از سخنرانی رهبر براتون میذارم... (: سالی خوبی داشته باشین

۰۵ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۳۳ ۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
سجاد ب.س