بسم رب العشق ..
وقتی هیچکس نه حرفمو قبول داره نه عملمو، با خودم (مثل همیشه) میگم دنیاست دیگه، اینم اهلش، از هیچکس هیچ انتظاری نباید داشت.
وقتی هیچکس بهم اعتماد نداره ولی به ظاهر همه دارن و یه وقتایی از دهنشون در میره یه چیزایی که اصن شک میکنی که این همونیه که هر شب باهاش صحبت میکردم و دوسش داشتم و دارم ؟
وقتی با سه چهار تا گل فک میکنن به بهشت رسیدن و توقعا پایینه
وقتی مثل همیشه انتظارا یه طرفست
وقتی حرف دل زده نمیشه
وقتی ظاهر باطنو میپوشونه
وقتی به خودم(ت) میگم (ی) : من که کاری نکردم...
وقتی همه فراموشت میکنن
وقتی برام(ون) در عین حالی که مهم نیست دوسم دارن یا نه، برام خیلی مهمه (تناقض همیشگی)
وقتی کسی باهام بد رفتار میکنه، سعی میکنم از دستش ناراحت نشم، چون ۹۹ درصد احتمالم به اشتباه خودمه و این که تقصیر خودمه
وقتی سعی میکنی با رفتارت یه چیزیو بفهمونی بهشون، ولی... 
::: وقتی هیچکدوم از این وقتیا اهمیتی نداره، هر چند که روز به روز دارن بیشتر فرسودم میکنن... ، 
(کاش یه ثانیه از بحثا و پرسش پاسخایی که تو ذهنم بعد از یه درگیری فکری و ناراحتی داشتم رو میتونستم واستون پخش کنم.)
بازم دوست ندارم از کسی گله کنم و واسه همین میگم که همه اینا تقصیر خودمه، از بی انصافیمه، از نامردیم و...

وفتی هیچکس چه به ظاهر چه باطن، نیست (و حتی وقتی هستن) :
یکی هست، که توی هر صفتی تهشه...

یه مدتی میخوام چیزی نگم،
تصمیم گرفتم مثه قدیما ساکت باشم،
هیچ کس نمیفهمه ولی این سکوت با اون سکوت خیلی فرق داره...
* یا حق


پ.ن : شدم مثه پیرمردایی که دوست دارم واقعا نصیحت کنم دوستامو، ولی وقتی خودم بی عملم، کسی باور نمیکنه، حق دارن.