تغییر - حس غریب

 توی بیشتر سخنرانی ها مهم نیست که مخاطب حرف گوینده ما باشیم یا نه، مهم اینه که ما خودمون رو مخاطب قرار بدیم.


خیلی ها از خیلی افراد اطرافشون تا سطوح وسیع تر انتقاد میکنن. به نظرم انسان باید اول از همه خودش مسیر درست رو بره و شروع کنه به تغییر و بعد شروع به انتفاد کنه. سر کلاسی بودم، استاد تمام مدت کلاس رو به انتقاد کردن از دیگران کرد و من همیشه برام سوال بود که چه فایده ای داره این حرف ها. سوالم رو پرسیدم، استاد گفت : وقتی من و شما نمیتونیم رفتارمون رو عوض کنیم و سعی کنیم هر روز ضعف های خودمون رو برطرف کنیم و غرورمون رو بشکنیم، از این ها چه انتظاری دارین. شمایی که هر روز همه جا میشینی و از این و اون انتقاد میکنی. تا حالا دقت کردی که چرا با زیر دستات بد رفتار میکنی، تا حالا شده که حداقل سعی کنی نصف زمان کاریت مثلا توی اداره رو مفید کنی، تا حالا شده فکر کنی که چرا داری از بیت المال استفاده شخصی میکنی، فکر کردی که چرا کم فروشی یا گرون فروشی میکنی، تا حالا فکر کردی که چرا سعی نمیکنی نونت حلال باشه. تا حالا اصن غرورت رو زیر پا گذاشتی و حتی تونستی یه عذر خواهی ساده بکنی. بیاین با هم که نه با خودمون رو راست باشیم. بیاین از همین امروز یه قدم برای کم کردن کارای بد و انجام کارای خوب و کمک به همدیگه ورداریم. بیاین قبول کنیم که مال دنیا جز با خوشحال کردن دیگران نمیتونه هیچ فایده ای برای آخرت ما داشته باشه. بیاین همیشه از دیگران به خاطر حتی یه کمک کوچک تشکر کنیم، چون هیچ چیز بیش تر از تشکر روابط آدما رو خوب نمیکنه. مطمئن باشین اگه همین کسایی که الآن باعث شدن که اوضاع زندگی مردم خراب تر بشه اگه همین کارای ساده رو میکردن الآن وضع خیلی بهتر بود.