.. داشتم درس میخوندم، 
یهو دیدم یه قاصدک اومد روی میز مطالعم
توی طبقه سومی که اصلا در و پنجره ی بازی نداشت
شاید یه سال یا بیشتر بود قاصدک ندیده بودم..
اما
وقتی رفتم پیشش و برگشتم برم سمت خونه
توی ماشین وقتی منتظر حرکت بودم
یه قاصدک دیگه رو دیدم که از جلوم رد شد
خیلی فکرم رو درگیر کرده
کاش فهم درک حکمت ها رو داشتم
.
.
#کاشکی_گل_ها_هیچوقت_خشک_نشن
شاید یه خبر خوب بود..
شایدم..
نمیدونم...